لالايی
یه لیوان چایی پر رنگ توی لیوان آرکوپال ، نگاهی به بسته پروپرانولول ۱۰ ساخت داروسازی حکیم! یه دونه بسته؟ آره بابا! شرق! شوروق! یه قرص صورتی رنگ توی کف دست با نگاهی عاشقانه بهش می خورمش!
حالا می تونم بخوابم و مثل گاو باشم! گاوی که هیچی نوفهمه! به درک که کار های رسم فنی مونده... به درک که درس نخوندم ... به درک که موبایلم داره زنگ می کنه!... به درک که فلانی گفت:....
مجالی نیست! لالایی!
**************************
حرف اخر:
صبح ها دلم می گیره ظهر که میشه معمولی و شب ها مثل خر خوشحال!
به من می گن آدم ... خل!
خل زياده... تنها نيستيد شما...
او صفت آخرش با تفاسيری که فرمودين يک نموره به ما ميخوره
ای ول بابا جواب ميگم حالت خوب نشده بهت زنگ بزنم ؟
وقتی که از زندگی خسته میشوی...
حرف آخرت من رو کشته
به! احوال آقای فضايی. ببين ميانگين حرف آخرت + خط آخرت - کل حرفت X خواب = حال و روزگار من! بابا بيخيالش اگه ديگه خيلی آتيشی شدی برو فضا! (اينم يک پيشنهاد اخلاقی!) راستی می خوام امروز حدم رو بگيرم و برم بينهايت! توام ميای؟!
اينطوری ادامه نده... به زندگيت برس...
ميگم حميد اين اسگول يعنی چه........؟
ضد حال يعنی حميد با اين وبلاگ تکراريش با آهنگ تکراريش !!! با رنگ فونت تکراريش که آدم رو کور ميکنه !!! راستی نبينم غمت رو داداشی چته ؟؟؟
سلام داداشی من یه دختر تنهام با من میخایی حرف بزنی؟